ارتش مردگان با بازی باتیستا
بهترین بخش حماسه مرده ناهموار اما تا حد زیادی لذتبخش زک اسنایدر، مینی فیلمی است که در تیتراژ ابتدایی آن قرار گرفته است و ارزش یک نقد کوچک را دارد. «ارتش مردگان» در حالی باز می شود که یک جسد زنده زنده از اسارت نظامی خارج می شود و کل شهر لاس وگاس را آلوده می کند. اسنایدر که همیشه رئیس حلقه حداکثری بوده، مونتاژی آرام و بینظیر از افراد خوشگذرانی زامبیشده را راهاندازی میکند که در حال اجرای یک نابودی خونین از شهر گناه هستند، در حالی که نه یک، بلکه دو جلد از «Viva Las Vegas» فیلم اکشن را دنبال میکنند در یک موج اپرایی از هرج و مرج که از کمدی تاریک به تبدیل میشود. هیاهوی زمان جنگ افسانه سازی جدی خود باعث شد تا فیلم چهار ساعته «لیگ عدالت» اسنایدر به نتیجه برسد. در اینجا، او جای خود را به سبکی زیباتر و هماهنگ با مواد موجود می دهد.
مزدوران به خیابانهای مرگبار سرازیر میشوند، اسلحههای آتشین، در حالی که موجودات غمگین تکثیر میشوند و مهاجمان خود را میشکنند. اسنایدر بدون حتی یک خط مقدماتی، دوجین جنگجو را تشکیل می دهد که وظیفه دارند زامبی ها را در مرکز شهر جمع کنند، درست به موقع برای نگه داشتن دیواری از جعبه ها. در حالی که دوربین در حال چرخش است، تراژدی به چند نفر از اعضای تیم می رسد. تا دریای غولها را آشکار کند که هر وجب از زیستگاه غبارآلود و جهنمیشان را فشار میدهند. موجود هیولایی که همه چیز را شروع کرد، در مورد پادشاهی آخرالزمانی خود رژه میرود، در حالی که بازماندگان شوکه شده با آسیبهایی که از در بیرون به دنبال آنها میآمد، مواجه میشوند. حالا این سرگرمی است!
این پیش درآمد مختصر، خندهدار، خندهدار و حتی غمانگیز، رضایتبخشترین اثر سینمایی اسنایدر در 17 سالی است که اولین کارگردانیاش را با بازسازی «طلوع مردگان» آغاز کرد. افسوس که در دو ساعت بعدی هیچ چیز به همان سطح بازدهی نمی رسد - اما اسنایدر مطمئناً این کار را انجام می دهد و «ارتش مردگان» تماشای او را در تعقیب این انرژی مسخره بازی سرگرم کننده می کند.
استوانههای زامبی بهعنوان سکوی پرشی برای یک فیلم B خمیده بهحساب میآیند، فیلمی که ماچیسموی اسلحهدار «بی مصرفها» را با طرحی که از اتحادیه اروپای «Ocean"s» برداشته شده است، ادغام میکند. در مرکز آن، اسکات مزدور رسوا شده است (دیو باتیستا، که در گوشت های حساس برتری دارد). در عواقب به اصطلاح "جنگ زامبی ها"، اسکات یک آشپز کوتاه مدت است که در شگفت است که از به خطر انداختن گردن خود برای جهان به جز یک همسر مرده و دختر جدا شده کیت (الا پورنل) چه چیزی به دست آورده است.
وارد بلی تاناکا (هیرویوکی سانادا)، یک میلیاردر کازینو نجیب شوید که اسکات را با یک روز پرداخت پرمخاطره که ممکن است همه چیز را جبران کند، مأمور می کند: به شهر پر زامبی بروید و 200 میلیون دلار را که در یک خزانه در زیر باریکه پنهان شده بود، در 32 ساعت قبل از آن گیر بیاندازید. ایالات متحده یک بمب اتمی روی کل شهر می اندازد. سال 2021 است و آخرین فیلم «سریع و خشمگین» به فضا می رود، بنابراین این فرض عملاً طبیعی است.
به مونتاژها سر بزن! اسکات تیم خود را جمع می کند و با گروه اصلی خود، علاقه عاشقانه آنا (ماریا کروز) و بدجنس واندرهو (عمری هاردویک) شروع می کند. همچنین یک قفل ساز آلمانی بداخلاق (ماتیاس شویگوفر)، خلبان هلیکوپتر بی مزخرف که وظیفه دارد آنها را بیرون بیاورد (تیگ نوتارو، نقش برجسته طنز که به نوعی خطوط به یادماندنی ندارد) و مایکی تیرانداز تیزبین (رائول کاستیلو، زامبی لاتین او) در هواپیما حضور دارند. کشتن تیرانداز مستحق یک اسپین آف است). همچنین «آدم های بد لزج» اجباری در قالب یک افسر پلیس خشن (برت کامینگز) و یک مامور امنیتی مرموز (گرت دیلاهانت) وجود دارند که به نظر می رسد دستور کار متفاوتی با ماموریت استخراج دارند. و در میان همه اینها، دختر اسکات اصرار میکند که او برای نجات چند دوست همراهش میآید و مطمئن میشود که برخی صحبتهای بینظیر پدر و دختر در طول مسیر به درام تبدیل میشود.
لیلی (نورا آرنیزدر) به عنوان کایوت که راه خود را برای ورود و خروج قاچاقچیان به شهر میداند، وجود دارد و او وجود دارد تا جنبههای کلیدی طرح را توضیح دهد، زیرا مخاطرات ترسناکتر میشوند: هنگامی که گروه وارد شهر میشوند، متوجه میشوند که یک کل دستهای از این زامبیها میتوانند فکر کنند، ارتباط برقرار کنند، و حتی انسانها را از بین ببرند، زیرا، هی، ما اجساد تلو تلو خوردن کند حرکت را در فیلمهای کافی دیدهایم، درست است؟
همچنین یک ببر زامبی با الهام از گربههای بزرگ کارول باسکین و یک زوج زامبی با زندگی جنسی ظاهری وجود دارد، اگرچه اسنایدر برخی از این جزئیات کنجکاو را خارج از دوربین قرار میدهد. بایستید و خیلی زیاد فکر کنید و «ارتش مردگان» در معرض خطر فروپاشی قرار میگیرد، اما اسنایدر سرعتی را حفظ میکند که در آن منطق اغلب مانند یک هدف گمشده به نظر میرسد.
و هدف هم همینطور. جورج رومرو شهر محصور شده خود را برای "سرزمین مردگان" تصور کرد. که یکی از زامبی ها را دور نگه داشت و در نتیجه استعاره ای بدبینانه از جنگ طبقاتی ایجاد کرد. زامبیهای اسنایدر ممکن است فکر کنند و فرار کنند تا همه چیز را بهم بریزند، اما آنها برای هیچ چیز دیگری جز سرگرمی ترسناک تماشای اجساد درهم ریختهشان که ویران میکنند نیستند. مشخص می شود که حتی کاریزماتیک ترین قهرمانان ممکن است به پایان سفر نرسند - بازیگران آنقدر بزرگ هستند که نمی توانند چیزهای زیادی در سر راه بازماندگان بگذارند - و این نکته ساده به هر مرده ای می دهد.با هیجان ترسناک و احشایی آن روبرو شوید.
قوانین داخلی اسنایدر سؤالات طولانی مدت زیادی را در مورد نحوه عملکرد این زامبی ها در سلسله مراتب خود (که مجموعه های پیش درآمد و ویژگی برنامه ریزی شده می توانند به آنها پاسخ دهند) باقی می گذارد. ارباب وحشتناک زئوس (ریچارد سترون، که غرغر می کند و خش خش می کند و راه خود را از طریق یک نمایش اهریمنی هشیار می کند) به نظر می رسد که از «ارتش تاریکی» سرگردان شده است، که ممکن است اشاره ای به ادای احترام در عنوان این فیلم داشته باشد – اما ما هرگز چیز زیادی در مورد او نمی دانیم. فراتر از "مردم را بکشید و ارتش زامبی بسازید."
این برای یک فیلم خودآگاه که بسیار مشتاق است تا مرزهای خود را مسخره کند کار می کند، مانند زمانی که اسکات یک جلسه برنامه ریزی را قطع می کند تا درس معمول "به سرش شلیک کن، غول را بکش" را برای همسالانش توضیح دهد. اما «ارتش مردگان» سعی میکند همه چیز را به دو صورت داشته باشد: همه ما میدانیم که اینجا آمدهایم تا دیوانههای ستیزهجو را ببینیم که پا به پای مردگان متحرک میروند، بنابراین فلاشهای گاه به گاه جزئیات پیچیدهتر هرگز به طور کامل درک نمیشوند.
هر چه باشد: تماشای این جنگجویان بی خیال که در کازینویی باز در حال شلیک گلوله های فراوان هستند، عجله ای وحشیانه است، و شادی شیطانی در تمام آن سرهای پیچ خورده و له شده با قدرت کارتونی وجود دارد، بدون در نظر گرفتن قطعات مختلف اختراعی دیگر. (آیا میدانستید که زامبیها ایستاده میخوابند؟ حالا تصور کنید که به صورت مخفیانه از میان آنها عبور کنید.) «ارتش مردگان» به تصویری اوج میانجامد که ویرانی گسترده را با از دست دادن عمیق شخصی در هم میآمیزد، و به اندازه کافی قدرتمند است که نشان دهد چه مقدار ماده در آن وجود ندارد. سواری نسیمی که به آن منتهی می شود.
با این حال، سخت است که به اسنایدر - که به عنوان فیلمبردار خودش و نویسنده فیلمنامه همکاری داشت - اعتباری برای سوق دادن این ژانر در جهت های بلندپروازانه نداشته باشیم. پس از نوسانات بیش از حد در قطعه «لیگ عدالت» او، هیچ کارگردان دیگری وجود ندارد که بدترین فرهنگ پاپ را به سمت مسیرهای جدید در مقیاس سوق دهد. حتی با وجود ناهماهنگی مداوم بین تراکم داستان سرایی و احمقانه بودن مواد، «ارتش مردگان» ارتباط خود را با عناصری که باعث از بین رفتن آن آسان می شوند، از دست نمی دهد.
تماشاگران باهوش ممکن است بیش از چند سوال داشته باشند، زیرا فیلم به سمت صخرهای میرود که نوید ساخت این فرانچایز را در گوشه و کنار میدهد، اما بخش اعظم «ارتش مردگان» کاملاً قابل توضیح است. این یک فیلم پرفروش است که جذابیت اکشن و ترسناک با بودجه کلان را با احترامی تقریباً مقدس برای مواد به نمایش می گذارد. این نامعقول است، اما اسنایدر یک باور واقعی به گریز از راه دور و در بهترین حالت، ضرب و شتم در "ارتش مردگان" یک نیش زامبی عفونی برای خودش است.